حضور تا ظهور
از سال 260 امام حاضر است غیبت به معنای عدم رؤیت است نه عدم حضور
درباره وبلاگ


به سایت حضور خوش آمدید من را با نظرات خودتون سر فراز کنید
نويسندگان

 دین باید سبب الفت و محبت باشد

یکی دیگر از اصول اعتقادات، الفت و محبت در دین است. طبق این اصل دین باید سبب مهر و محبت گردد و معتقدند که جمیع ادیان برای تأسیس و تحکیم روابط حسنه و حسن تفاهم بین بشر، وضع و تشریع گردیده‏اند. لهذا اگر دین سبب محبت نگردد بی‏دینی بهتر است " 1 " در این رابطه عباس افندی می‏گوید: 
«دین به منزله علاج است اگر علاج سبب مرض شود البته بی‏علاجی بهتر است لهذا اگر دین سبب حرب و قتل شود البته بی‏دینی بهتر است» " 2 ".
 

همچنین از میرزا حسینعلی نوری نقل می‏شود: «ای اهل عالم مذهب الهی از برای محبت و اتحاد است او را سبب عداوت و اختلاف منمایید» " 3 " و در جای دیگر اظهار می‏دارد:
 

«دانای آسمانی می‏فرماید گفتار درشت به جای شمشیر دیده می‏شود و نرم آن به جای شیر، کودکان جهان از این به دانایی رسند و برتری جویند» " 4 ".
 

سران بهائیت گذشته از مسائل فوق راجع به رعایت مسائل اخلاقی بسیار تأکید کرده‏اند و خود را مبادی آداب و اخلاق انسانی می‏شمارند. میرزا حسینعلی نوری در این رابطه می‏گوید: عموم اهل عالم باید از ضرر دست و زبان شما آسوده باشند. همچنین «یا حزب الله شما را به ادب وصیت می‏نمایم و اوست در مقام اول سید اخلاق». و نیز «سبب حزن مشوید تا چه رسد به فساد و نزاع» " 5 " در این خصوص شوقی افندی (نوه
 
دختری عباس افندی) می‏گوید: «فتح و ظفر در این قرن انور نصیب مومن نیک رفتار است نه عالم بد کردار» " 1 ". 
تا اینجا به طور اجمال نظر فرقه بهائیت را در رابطه با اصل پنجم گویا شدیم در بخش بعدی به نقد و بررسی آن خواهیم پرداخت.

نقد اصل دین باید سبب الفت و محبت باشد


اکنون که دانستیم نظر فرقه بهائیت در رابطه با محبت و مهر و الفت دینی چیست در این قسمت به نقد و بررسی این اصل می‏پردازیم.
 

بررسی و نقد این اصل شامل دو بخش می‏گردد بخش اول راجع به رد یا تأکید بدیع بودن آن است در بخش دیگر نقض آن توسط سران فرقه مورد جستجو قرار می‏گیرد.
 

در متون اسلامی موارد زیادی ملاحظه می‏گردد که راجع به الفت و محبت صحبت شده. از جمله در قرآن مجید کلیه سور قرآن (به جز یک سوره) با صفات رحمانیه خداوندی شروع می‏شوند " 2 " و در بعضی موارد حتی الفت با این صفت الهی، تأکید و سفارش شده است. در این خصوص حضرت رسول اکرم می‏فرمایند:
 

(من لا یرحم، لا یرحم) کسی که مهربانی نکند رحمت خداوندی شامل حالش نمی‏شود " 3 ".
 

اصل اسلام به تعبیر رسول اکرم صلی الله علیه و آله دین گذشت و آسانی آن جا که می‏گویند بعثنی بالخنیفته السهله، السمحه " 4 ". در تبلیغ دین اسلام دینی سهل گیر است نه سخت گیر و بیشتر بر بشارت و امید تا بر تهدید و ترس تکیه می‏کند. حضرت رسول به یکی از اصحابش که برای تبلیغ دین به یمن اعزام می‏گشت دستور دادند که: آسان گیر و سخت نگیر، نوید بده (میل‏ها را تحریک کن) و مردم را متنفر نساز " 5 ".
 

اصولا نرمی و مهربانی پیامبر عفو و گذشتش استغفارهایش برای اصحاب و بی‏
 
تابیش برای بخشش گناه امت از علل عمده نفوذ عظیم و بی‏نظیر پیامبر در جمع اصحابش بود. قرآن کریم به این مطلب اشاره می‏کند آن جا که می‏فرماید: 
«به موجب مهربانی که خدا در دل تو قرار داده تو با یاران خویش نرمش نشان می‏دهی. اگر درشت‏خو و سخت‏گیر می‏بودی از دورت پراکنده می‏شدند، پس عفو و بخشایش داشته باش و برای آن‏ها نزد خدا استغفار کن»" 1 ".
 

همان طور که در صفحات قبل خواندید عباس افندی مدعی است اگر دین باعث جنگ و قتال شود آن دین نبودنش بهتر از بودنش است. " 2 ".
 

حال باید ببینیم کدامیک از ادیان الهی موجب جنگ و قتال شده که فرقه بهائیت سرآمد الفت و محبت شده است و ادعا نموده این اصل را تنها خود مطرح نموده است؟ برای مثال در دین مسیحیت که سراسر کتب مقدسش (اناجیل اربعه) مشحون از الفت و محبت و ارجحیت آن بر سایر روش‏های تبلیغی است. دین اسلام را هم که قبلا بررسی نمودیم و به متون اسلامی در این خصوص اشاره کردیم. ممکن است بهائیان به آیاتی از قرآن اشاره داشته باشند که در آن جنگ و قتال به کار برده شده است. در این خصوص بایستی توضیح داد که (جنگ) در اسلام به منزله دفاع از اسلام و مسلمین مطرح است و در هر کجا غزوه‏های صورت گرفته شروع کننده جنگ کافرین بوده‏اند و در شروع هر غزوه‏ای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به منظور پرهیز از جنگ و جدال و دعوت آنان به حقیقت با طرف متخاصم به روشنگری پرداخته است. اصولا دفاع از شرف حیثیت جان و مال و ناموس، حق طبیعی بشر است و نمی‏توان اسم آن را جنگ و قتال ذکر کرد.
 

اگر به تاریخ بهائیت بنگریم " 3 " متوجه می‏شویم که در زمان باب و پس از مرگ او بابیان موجب قتل و کشتار مردم بی‏گناه مسلمان می‏شدند و این شیوه عمل آن‏ها موجب پی‏گیری و تعقیب موضوع از طرف حکومت وقت گردید و از طرف دیگر بابیت در اذهان عامه مردم به جنگجویی و تخاصم و هرج و مرج طلبی تبدیل گشت شاید اگر میرزا حسینعلی نوری که خود قبل از ادعای پیامبری یک نفر بابی بوده چند جمله مبنی بر معرفی عاملین این هرج و مرج به اصل پنجم اضافه می‏نمود این اصل کامل‏تر می‏گشت و
 
برای این پرسش خوانندگان که از خود می‏پرسند کدامین دین الهی در طول تاریخ بشر جنگ طلب بوده پاسخی یافت می‏شد.

نقض اصل دین باید سبب الفت و محبت باشد، در متون و آثار بهائیت


در این بخش این موضوع را بررسی خواهیم کرد که آیا اصل پنجم توسط سران بهائیت در عمل نیز خود را نشان داده و یا صرفا در حد یک شعار باقی مانده است برای یافتن پاسخ این پرسش به متون این فرقه مراجعه می‏کنیم تا موضوع روشن گردد:
 

عباس افندی در رابطه به وجوب عینی تشکیل بیت العدل می‏گوید: کتاب اقدس مرجع جمیع امم و احکام الهی در آن مطرح احکام غیر مذکور راجع به قرار بیت العدل دیگر اسباب اختلافی نه و من یتعد ذلک فاولئک هم الناعقون و اولئک هم الظالمون و اولئک هم الاعداد المبغضون " 1 " " 2 ".
 

همچنین در جای دیگر از او نقل است که در هنگامی که یکی از هواداران او به نام «یوسف ثابت وجدانی» به وی گزارش می‏دهد که در ایران عده‏ای (از بهائیان) در صدد تشتت و تفرق هستند در جواب یوسف ثابت وجدانی می‏گوید: از این قبیل بسیار پیدا می‏شود تحیر ندارد بیت العدل درست می‏کند بیت العدل جمیع آثار و الواح مقدسه را جمع نموده و به دقت ملاحظه کرده حکم قطعی می‏نماید و هر کس حرفی بزند دندانش را می‏شکند. " 3 " خوانندگان گرامی توجه نمودند که سران فرقه در اظهارات خود چگونه مهر و محبت الهی را از خود نشان داده و در حق کسانی که به آن‏ها اعتراض دارند کلماتی مانند ستمکاران دشمنان کینه ورز را نسبت می‏دهند و یا تهدید می‏کنند چنانچه دارای قدرتی در آینده شوند دندانهای مخالفین و یا معترضین را خرد می‏کنند!!
 

ظاهرا سران بهائیت فراموش کرده‏اند که قبلا با چه آب و تابی، خود را سمبل مهر و محبت به مردم معرفی نموده‏اند و حتی مردم را به عدم کاربرد کلمات زشت سفارش کرده‏اند. حال چه شده است که این چنین برتافته‏اند و می‏خواهند دندانهای مخالفین
 
خود را خرد کنند؟ بایستی از خودشان سوال شود البته، تناقضات دیگری در این راستا وجود دارد مه بخشی از آن‏ها در این جا ذکر می‏گردد: 
شوقی افندی در رساله 42 صفحه‏ای علیه مخالفان بهائی القاب زشت و توهین آمیزی به کار می‏برد و هر یک را به صفت زشتی می‏دهد برای مثال:
 

1) حسین خان فرمان فرمای فارس حسین شقی است.
 

2) سعید العلماء بار فروش، اشقی الاشقیاء است.
 

3) سید محمود اصفهانی که بهائیان او را در عکا به قتل رساندند، سید لئیم اصفهانی.
 

4) شیخ عبدالحسین تهرانی، شیخ خبیث است.
 

5) سلطان عبدالحمید، عبدالحمید پلید است.
 

6) میرزا یحیی، یحیی بی‏حیا و وسواس خناس است.
 

7) جرج واشنگتن، اسفل السافلین است.
 

8) میرزا تقی امیر کبیر، تقی سفاک بی‏باک است.
 

9) میرزا علی اصغر شیخ الاسلام، شیخ الاسلام خبیث است.
 

10) سید جمال الدین اسد آبادی، سید افغانی عدود و حقودبه مرض سرطان مبتلی شد و زبانش مقطوع گردید." 1 ".
 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد
پيوندها


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 19
بازدید هفته : 45
بازدید ماه : 57
بازدید کل : 129832
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

Alternative content